۱۳۸۷/۰۵/۲۸

سگ هم ممنوع شد

چند روز پیش ماشین پدر زنمو گرفتم برم به چندتا از کارام برسم... تو میدون تجریش نشسته بودم تو ماشین و منتظر پسر خواهرم بودم که رفته بود از امام زاده صالح چندتا سی دی اذان و دعاهای شعبانیه وماه رمضان بگیره ( میدونم که متوجه شدین منظورم از امام زاده صالح، دکه هاییه که اطراف مرقد امام زاده ست، وگر نه خودش که سالها پیش مرحوم شده) سی دی هارو هم برای خواهرم می خواستم که جایی زندگی می کنه که دسترسی به اذان و دعا نداره ولی میخاد برای ماه رمضان آماده باشه. خلاصه منتظر بودم که دیدم کلۀ یه ستوانِ راهنمایی رانندگی وارد ماشین شد و کارت ماشین می خاد. گفتم مگه چیکار کردم؟ گفت دوبله وایسادی و ماشینو باید ببریم بخوابونیم. خواستم بگم ماشین که خوابش نمیاد ولی به جای این جملۀ لوس شروع کردم به خواهش والتماسِ مرسومِ این اوقاتِ شریف؛ اما مگه افاقه می کرد... باورم نمی شد الکی الکی دارن ماشین امانت رو می بَرَن پارکینگ. خلاصه گفتم دل رو بزنم به دریا و پیشنهاد رشوه کنم... متأسفانه متوجه شدم مشکلات اقتصادی برادران راهنمایی رانندگی هیچ تأثیری در ارادۀ اونها نداره... یعنی داشت جرم پیشنهاد رشوه هم به جرم بی عرضگی و ایستادن در محل توقف ممنوع اضافه می شد، بنابرین ناچار شروع به توهین به مأمورِ قانون کردم. این هم فایده ای نداشت.-خودم هم حدس می زدم، فقط می خواستم امتحان کنم- خلاصه جناب ستوان نشست تو ماشین که منو به طرف پارکینگ راهنمایی کنه. تو ماشین با هم صحبت کردیم. بندۀ خدا اینقدر مؤدب بود که منو تا پارکینگ پاک شرمنده کرد. منم مرتب بهش می گفتم ترو خدا ببخشید که بهت توهین کردم، آخه با خودم فکر میکردم بندۀ خدا چه گناهی کرده که میخاد کارشو درست انجام بده. خلاصه خواستم اینجا بنویسم که هم ازون بندۀ خدا معذرت خواسته باشم و هم یه بار دیگه یادآوری کنم که نیروی انتظامی دیگه اون نیروی انتظامیِ قدیم نیست، وجداناً خیلی بهتر و باکلاس ترشده. اما جناب ستوان یه چیز دیگه هم گفت که خیلی باعث تعجب من شد. می گفت بعد از این طرح ضربت، یه طرح دیگه داریم که باید ماشین هایی رو که سگ توشه بگیریم و برای 6ماه بخوابونیم پارکینگ!!!! آخه چرا؟؟؟؟ اینو پرسیدم... گفت ممنوعه!!!! تاحالا فکرش رو هم نمی کردم اگه سگت رو با ماشینت جابجا کنی جرمه. هنوزم هرچی فکر می کنم نمی فهمم این کار(سوار ماشین کردنِ سگ) حقِ کی رو(یعنی حقّ چه کسی را) ضایع می کنه؟؟ کی متضرر می شه؟؟ هرکی می دونه بگه ما هم یاد بگیریم. آخه ما سگمون رو چی جوری این همه راه ببریم دامپزشکی آمپولاشو بزنه؟؟ آخه مگه می شه شما اجازه نداشته باشی مالِ خودتو تو ماشین خودت بذاری؟؟؟ بالأخره داشتن سگ که ممنوع نبوده..بوده؟؟ یکی هم می گفت شاید به این دلیل باشه که سگ حیوان کثیفیه. البته اگر سگ رو پیشِ دامپزشک نبریم حتماً غیر بهداشتی و آلوده هم می شه، اما همان طور که می دونین سگی که واکسناش رو زده باشه و انگل نداشته باشه کمتر از بقیۀ آدمها می تونه بیماری وآلودگی رو منتقل کنه، دلیلش هم خیلی واضحه، چون بیماری های مشترک بینِ سگِ من و هر آدمِ دیگری کمتر از بیماری های مشترکِ من و همون آدمه. بنابراین اگر کسی امکان داره از سگ من بیماریهای معدودی بگیره که اتفاقاً برای همش هم واکسن و هم درمان وجود داره، احتمالِ خیلی بیشتری داره که از خود من بیماریهایی بگیره که خودتون بهتر میدو نین نه واکسن داره -مثلِ سرما خوردگی و زکام- و نه درمان -مثل گلاب به روتون ایدز- اما می بینیم که من و بقیۀ آدما سوار ماشینای خودمون که هیچی سوار ماشینای مردم هم می شیم ولی هیچ ماشینی رو به این دلیل نمی خوابونن. نه عزیزم؛ حتماً یه دلیلِ دیگه ای داره که ما بی خبریم... وگرنه راهنمایی رانندگی نه اینقدر بی منطق عمل می کنه و نه اون قدر بی کاره که بخاد کارایی رو که باید وزارت بهداشت یا نیروی انتظامی غصه شو بخورن، انجام بده.

باب دیلان

قبلاً عقیده داشتم "باب دیلان" برای ما زیادی آمریکاییه، گوشم با موسیقیِ فولک زیاد آشنا نبود و جذابیتش برام در حد چندتا آهنگ خیلی معروفِ سیاسی و اجتماعیش بود. اما با دیدن فیلم "من اونجا نیستم" تصمیم گرفتم یه کم بیشتر کنجکاوی کنم. راستش الان بیشتر ازین متعجبم که با این وجود چرا باب دیلان تو ایران به اندازۀ گروههایی مثل "پینک فلوید"، "متالیکا" یا "اریک کلاپتون" محبوب نیست. فیلم "من اونجا نیستم"یا ”I’m not there” بیشتر از اونکه فکر می کردم جالب بود. اول منتظر دیدن یه روایت معمولی دربارۀ زندگی "باب دیلان" بودم ، وقتی متوجه شدم اشتباه می کردم زیاد تو ذوقم نخورد چون به هرحال فقط می خواستم از روی کنجکاوی ببینمش... می خواستم فقط تحملش کنم تا اطلاعات به دست بیارم.(چیزی که بدون اون خیلی زودتر از اونکه بعضیا از گشنگی می میرن، می میرم). اما.... فیلمه اصلاً یه داستان معمولی دربارۀ یه خوانندۀ اسطوره ای نیست.-اگه بود خیلی بد می شد.- بلکه فیلمیه "بر اساس آهنگ و زندگی های متعددِ باب دیلان". شش نفر در این فیلم نقشِ باب دیلان رو در مقاطع مختلف زندگیشو بازی می کنن که "کیت بلانشت" –هنرپیشۀ زن- ، "ریچارد گِر" و"هیت لجر" جزوِ اونان. یک پسربچۀ سیاه پوست نقش بابِ نوجوون رو بازی می کنه. هیچ کدوم از شخصیت ها اسمش "باب دیلان" نیست... افکاروعقاید ،شخصیت ها، آوازها، زندگیِ واقعی و –به نظرِ من- رؤیاهای باب دیلان کاملاً مخلوط شدن و حاصلش این فیلم شده. من با وجودی که اطلاعات زیادی دربارۀ باب دیلان نداشتم، فیلم برام جالب و حاویِ اطلاعات مفید-البته نه به شکل سنتی- بود. برای طرفداراش و کسایی که حواشیِ زندگی باب دیلان رو می دونن، یا فیلم سازایی که می خان بدونن چطور می شه دربارۀ یه شخصیتِ خیلی پیچیده یه فیلمِ خیلی خوب ساخت این فیلم جالب تر هم خواهد بود. نمی تونم چیز بیشتری به عنوان تعریف از این فیلم بنویسم، در عوض به مناسبتِ این فیلم خودم وشما رو دعوت می کنم به گوش دادنِ دوباره به "باب دیلان". چند نکتۀ جالب از فیلم : · به ترانه های "کوبیدن درِ بهشت" و "وزیدن درباد"(“knokin on heaven’s door”;”blowin in the wind”) که شناخته شده ترین آهنگای باب دیلان هستن اشاره نشده بود، یا اگه شده بود من متوجه نشدم.در عوض ترانۀ قشنگ ترِ "یه فنجون قهوۀ دیگه" (one more cup of coffee) توش بود. · هنرپیشه های مختلف نقش باب دیلانِ نوجوون ودربدر؛ باب دیلانِ جوون ودرآستانۀ شهرت؛ باب دیلانِ روشنفکر ومعترض؛ باب دیلانِ مشهور و همسرش و باب دیلانِ گوشه گیر و فراری از جماعت –به عنوان باب دیلانِ همین اواخر- رو بازی می کنن. یکی از کاراکتر ها هم فقط راویِ تکیه کلام های باب دیلان است. · اسم شخصیت بابِ نوجوون "وودی گاتری"ه؛ نام خوانندۀ معترضی که باب خیلی بهش ارادت داشت و در همین فیلم – وحتی در واقعیت- باب در آخرین روزهای حیاتش توی بیمارستان براش گیتار می زنه. · در صحنه ای از فیلم وقتی همه تو یه مراسم در لندن منتظربابِ معترض هستن اونو در حال ورجه وورجه وشیطونی تو چمنا با چهار جوونِ مومشکیِ کت شلواری پیدا میکنن... اون چهار جوون جز"بیتلز" نمی تونن باشن. · آخر فیلم هم خیلی قشنگ بود. باب دیلانِ منزوی با سرمایه داری که اهالیِ یک دهکدۀ جنگلی رو مجبور به تخلیۀ زمینهاشون می کنه درگیر می شه وبعد صبح روز بعدش قاچاقی سوار قطار می شه و ازونجا به سمت ماجراهای جدید می ره. مثل اول فیلم که بابِ نوجوون برای فرار از "بی توجهی" (اونطور که خودش می گه) سوار قطار می شه. · تا اونجا که سواد انگلیسیِ من میرسه، خیلی از دیالوگهای فیلم لحن شعر داره... اگه اشتباه می کنم بهم بگین.
 
Free counter and web stats