۱۳۸۷/۰۴/۲۷

قر میزنیم پس هسبتیم

مجلۀ "نسیم هراز" را که قبلاً خوانده بودم و جذبم کرده بود رو می خوندم. پرونده ای دربارۀ 10 سالگیِ موسیقیِ پاپ داشت. هیجان زده بودم ببینم مجلۀ محبوبم دربارۀ موسیقی موردعلاقۀ من چی نوشته...(اصولاً من عجیب طرفدارِ گوش دادنم، چه موسیقی، چه هر مزخزف دیگه ای.... اما در مورد موسیقی پاپ دوست دارم هم گوش بدم و هم بخوانم) خلاصه جونم واستون بگه مواردِ زیر رو در موردِ موسیقیِ پاپ فهمیدم: 1-اکثر عواملِ این نوع موسیقی، علی الخصوص عوامل پیش کسوت ترِ آن اصلاً از وضعیت حال حاضر راضی نبودند. چون به قول آنها کیفیتش به شدت اُفت کرده!!! (لابد منظورشون اینه که قبلاً خوب بوده یا اقلاٌ بهتر بوده)چون هرکس دلش میخاد، میخونه، ضبط می کنه، پخش می کنه و محبوب می شه.از نظر اینها هرکسی نباید بتونه بخونه و اگه خوند نباید ضبط کنه واگه کرد نباید پخش کنه واگه کرد نباید محبوب بشه و حالا که شده و عده ای از مردم از این خوانندگان جدیدِ بی سوادِ بد خوششون اومده، پس نتیجه میگیریم طرفداران آنها هم همگی عوام بی سواد و نفهم (یا اختصاراً خرِ بی شعورِنفهمِ بی سوادِ عوام) هستند و ما بالاخره یه عده ای رو گیر آوردیم که مسخره شون کنیم بدون اینکه دلیلی بهتر از این داشته باشیم که همین عدۀ خر چرا طرفدار ما نیستن که بهترین نوع موسیقی رو تولید میکنیم و حتی از کریس دی برگ هم خیلی بهتریم. خدمتِ این دوستان باید عرض کنم که به قول معروف "صبر کلید حل مشکلات است". اگر کمی صبر کنید به حول و قوّۀ الهی انشاءالله به زودی شما به آرزوی خود می رسید. یعنی اول قانونی تصویب می شه که هیچ کس بدون اجازۀ شما یا کسانی که به شما اجازه بدن و به اونای دیگه ندن اجازۀ خوندن (حتی جلوی رفیقاش یا توی دلش) رونداشته باشه.بعد هم همۀ کسایی که دل شما رو خون کردن وبی خودی پیشِ مردم عوام بی سوادی (مثل من) محبوب شدن وجای شما رو گرفتن به نوعی نامریی و فراموش شوند. این جوری دوست داری عموجون؟؟ بعدش دیگه گریه نمی کنی؟ 2-طبق نوشتۀ ادیب وحدانی ، کریس دی برگ یک خوانندۀ بی استعداد، کپی کار و بد صداست که -نمیدونم- بر اثر توطئه یا نفهمی معلمای اون کلاس زبانی که مامان ادیب وحدانی اسمشو نوشته بوده معروف شده. من همون هفت هشت سال پیش که کتاب موسیقیِ متال این ادیب رو خوندم -که در عنفوان جوانی نوشته بود وفضای این نوع موسیقی را الحق به خوبی(گرچه کمی قروقاطی و به هم ریخته) وصف کرده بود- به خیلی از نزدیکانم گفتم که این پسر خیلی با استعداد است. گرچه هرگز اشاره نکردم در چه چیزی، ولی انصافا بعد از این همه سال منو روسفید کرد جلوی درو همسایه. 3-در هیچ مقاله ای به موسیقی های زیر زمینی، رپ فارسی، آر اَند بی و هیپ هاپ فارسی اشاره ای نشده بود که این نشان میده یا اینا زیرمجموعۀ موسیقیِ پاپ نیستن، یا اگه هستن بچه های گُلِ مجله هنوز گوش نداده اند یا اگه داده اند به ما چه ربطی داره که الکی خودمونو قاطی مسایل می کنیم. 4-موسیقیِ لس آنجلسی خیلی جلفه، چون بعضی از دست ان در کاران موسیقی ما نتونستن ویزای آمریکاشونو از سفارتخونۀ شیطون بزرگ در ابو ظبی، آنکارا و چند کشور دیگه بگیرن تا برن به موسیقی آن دیار سامون بدن.البته من هم عقیده دارم موسیقی تولید شدۀ لوس آنجلسی دیگر قابل شنیدن نیست -مگه از سر کنجکاوی- اما بی شک دلیلش بالا رفتن سلیقۀ ما بر اثر گوش دادن به کارهای پیچیده تر از همین خوانندگان بدِ داخل مرز است. 5-خواندن مجلۀ ذِکر شده (به اعراب گذاری توجه کنید که زبونم لال اشتباه تلفظ نکنید) به من ثابت کرد که چیزهای به ظاهر ساده و پیش پا افتاده در زندگی -مثل همین قر زدن- اگر در مسیر خوبی هدایت بشن، می تونن باعث کسب درآمد هم بشن. به قول آن شاعر گم نام "من قُر میزنم، پس هستم که هیچی، مرتب -با توهین هایم- حالتم میگیرم"

هیچ نظری موجود نیست:

 
Free counter and web stats