۱۳۸۷/۰۴/۲۴

پرسپولیس

یکی-دو ماه ماه مسافرت بودم... چند روز پیش که رفته بودم جلوی روزنامه فروشی تا ببینم دنیا دستِ کیه ، احساس می کردم یه چیزی کمه... حالا تازه فهمیدم چی کمه...یه مجلۀ سینماییِ آبرومندونه.....آهاااااان نه از دنیای تصویر خبریه نه از سینما.... لابد خواننده های این دوتا "فیلم"هارو هم خریده بودن برده بودن.از مجلۀ "سینما" خبر ندارم، ولی یکی میگفت دنیای تصویر رو به خاطرِ یه چیزایی مثلِ ترویج یا تبلیغِ فرهنگِ غربی توقیف (که نمیدونم فرقش با تعطیل چیه) کردن.بنابراین اوّل از همّه وظیفۀ خودم می دونم -اگه خبر حقیقت داشته باشه- از اون مسوؤلِ محترمی که با این کارِ هوشیارانه مارا ازخوابِ غفلتِ چندساله بیدار کرد و ناگهان پرید وسط و این مجلۀ مسخره را تخته کرد تشکّرکنم... و بعدش ازش بخام که حتماً باعث وبانیِ این مجله رو به اشدّ مجازات بکُشه...چون بالاخره نمیشه کسی جُرم بکنه و مجازات نشه....مگه این که خودش نمیدونسته داره چه آبی به آسیابِ دشمن می ریخته (چه غلطی می کرده) که به نظر من در این صورت قضیه کاملاً فرق میکنه....طرف رو باید بخشید اما به همان مسوؤل محترم باید یک جایزۀ نوبلی، کارتِ سیصد آفرینی چیزی داد به خاطرِ باهوشیِ .... چرا؟ الان عرض می کُنم.... تصور کنید یه آدمِ، باهوشِ خیلی معمولی چند سالِ پیش به یه دلیلِ خیلی معمولی، تصمیم می گیره یه مجلۀ سینماییِ خوب راه بندازه.... یه عدۀ نسبتاً زیادی از مردم با ضرایبِ هوشیِ مختلف برای بیشتر از ده سال این مجله را می خرند و میخوانند.....غافل از این که هیچ کدام متوجه نمیشوند که در طیِ این همه سال یکی داره واسه دشمن تبلیغ می کنه، واون یکی داره شستشوی مغزی میشه...اگر این مسوؤلِ محترمِ بسیار باهوش نبود خدا می دونه دشمن تا چند سال دیگه کجا بود و چی کار می کرد.....پروردگارا شکرت که مارو به حالِ خود رها نمی کنی و همیشه مارو از نعمتِ داشتنِ مسوؤلینِ بسیار باهوش برخوردار می نمایانونی. و اما بعد از شکر خدا بریم سراغِ اصل مطلب... همون چندروز پیش فیلمِ پرسپولیس رو دیدم.... خیلی قشنگه...شمام ببینین ونظر بدین. البته چند تایی انتقاد داشتم از فیلم...مثلاً به نظرِ من توده ای ها رو زیادی روشنفکر نشان داده بود در حالی که آنها بیشتر جَوگیر بودند تا هر چیز دیگری...و چندتا انتقادِ دیگر... اما بعد فکر کردم که اینها بیشتر ازین شخصیند که بخام در نقد فیلمی بیانشان کنم که ماشاالله از خیلی فیلمای دیگر بهتره، و تازه خودِ فیلم هم لابد ادعا نداره که کلّش واقعیّتِ محضه. بهترین دلیلم تکنیکِ انیمیشنِ فیلمه ،که به نظرم می خواسته به همین موضوع اشاره کنه؛ روایتِ شخصیِ راوی!!!! یعنی اون نتیجه یا اثری که مشاهدات راوی موجبِ آن است. من این طور انتخاب کردم که مرجان ساتراپی دروغ نگفته و واقعاً ماجراهای چند سالِ پس از انقلاب را این طور دیده. به هرحال این نظرِ منه .... چطوره شمام نظرتونو بگین،هان؟؟؟!!....

هیچ نظری موجود نیست:

 
Free counter and web stats