۱۳۸۷/۰۴/۲۴

میگرن

میگرن زنم میگرن داره و الآن داره درد می کشه... بنفشه (زنمو به این اسم به شما معرفی می کنم، گرچه میدونم خیلی تابلوه که ساختگیه ) 2 جا کار می کنه، تازه حقوقِ یه جارو درسته میده به مامان-باباش چون تازگیا دستشون خیلی تنگه. امروز از سردرد نتونست بره سر کار،از دیشب تا حالا هم 5-6 تا قرص سردرد (به قول دوست مازندرانیِ من "قرص دردِسر") خورده که افاقه نکرده. من هم هیچ غلطی نمی تونم بکنم جز اینکه هروقت خواست براش قرص ببرم و بعدش بشینم اینارو بنویسم. نیم ساعت پیش داشت می گفت:"دوست داشتم دستمو تا مچ می کردم توی سرم و دردو مثِ یه ان دماغ گنده میکشیدم بیرون و پرتش می کردم اونوَر" می خواستم بهش بگم مگه تو هنوز نمی دونی که مقدارِ کلیِ درد در دنیا مقدارِ ثابتیِه که هرگز کم یا زیاد نمی شه مگر اینکه آدمی بمیره یا به دنیا بیاد و این مقدار فقط از انسانی به انسانی دیگه منتقل میشه؟ اما بعد با خودم گفتم حالا چه وقتِ توضیح دادنِ تئوریهای کلیِ دنیاست....؟ بذار بعداً....

هیچ نظری موجود نیست:

 
Free counter and web stats